Monday, January 25, 2016

قدرت نظامی ایران در صورت وقوع جنگ در تنگه هرمز

- ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس متشکل از ناوهای هواپیمابر و رزمناوها و ناو شکن‌ها هیچ کوریدوری برای عبور ندارند مگر از دالان بین جزیره‌ی فارسی و ابوموسی و این‌همه حمایت اوباما از امارات برای جدا کردن ابوموسی فقط به جهت این است که زنجیره جزایر ایرانی کنار هم عملاً یک ناو بزرگ هواپیمابر و موشکی است. لذا ناوهای آمریکایی هیچ تاثیر جدیی در منطقه ندارند و با اولین درگیری فاجعه ناوهای استارک (۳۷ کشته) و ساموئل بی رابرتز که در سالهای ۶۶ و ۶۷ رخ داد، در سطح بسیار وسیعی اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق می تواند صرفاً با مین ریزی به وجود بیاید. ادعای مین روبی نیز تاثیری در واقعیت ندارد زیرا به تاکید دیوید یانکرز فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در خلیج فارس آمریکا هیچ دفاعی در مقابل مین های ایرانی ندارد. و این در حالی است که بیش از ۲۵ سال از آنروز گذشته است.

 جزایر ایرانی مجهز به موشک های بالستیک فوق سریع خلیج فارس هستند. وقتی می گوئیم بالستیک و فوق صوت یعنی از سیستم ضد موشک که با رهگیری کار می کند کار چندانی ساخته نیست! اساتید نظامی باید بهتر بدانند وقتی فاتح ۱۱۰ دریایی یا همان خلیج فارس از جزایر یا ساحل ۲۲۰۰ کیلومتری شلیک شود تا لحظه اصابت به کشتی های آمریکایی زیر یک دقیقه وقت می برد. این هجوم عمودی است و مثل کروز روی سطح عمل نمی‌کند.

 موشک قیام و سجیل وقتی که شلیک می شوند از جو زمین بیرون می روند و روی نقطه هدف وارد می شوند. بالستیک و غیر قابل ردیابی هستند و ضریب خطای ۵۰۰ متر نهایت تلنرانس آن است. از لحظه ورود به جو تا برخورد به زمین کدام سیستم رهگیری توان درگیری با آن را دارد؟ خصوصاً اگر به تعداد و ترکیبی باشند.

 بستن تنگه هرمز به معنای غرق یک نفتکش نیست که سه روز بعد مشکل بر طرف شود. بستن تنگه در سال ۶۵ تا ۶۷ اتفاق افتاد و بیش از ۳۰۰ کشتی تجاری وابسته به غرب و ناو فوق پیشرفته ساموئل بی رابرتز را درون خود بلعید! باز توصیه می کنم جناب استاد مصاحبه‌های فرمانده وقت نیروهای آمریکایی را درخصوص میدان مین بودن خلیج فارس مطالعه کنند.

۵- در سال ۶۶ ژاپن، دانمارک، انگلیس و… کشتی های مین روب فرستادند تا قضیه بریجتون تکرار نشود و فرانسه ناوگروه تولون را به سرفرماندهی ناو هواپیمابر کلمانسو فرستاد. ما حصل همه ی این اتحاد در ۲۵ فروردین ۶۷ دیده شد. ناو ساموئل بی رابرتز ۶۰۰ میلیون دلاری با یک مین چند صد دلاری از کمر شکست !

- ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس متشکل از ناوهای هواپیمابر و رزمناوها و ناو شکن‌ها هیچ کوریدوری برای عبور ندارند مگر از دالان بین جزیره‌ی فارسی و ابوموسی و این‌همه حمایت اوباما از امارات برای جدا کردن ابوموسی فقط به جهت این است که زنجیره جزایر ایرانی کنار هم عملاً یک ناو بزرگ هواپیمابر و موشکی است. لذا ناوهای آمریکایی هیچ تاثیر جدیی در منطقه ندارند و با اولین درگیری فاجعه ناوهای استارک (۳۷ کشته) و ساموئل بی رابرتز که در سالهای ۶۶ و ۶۷ رخ داد، در سطح بسیار وسیعی اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق می تواند صرفاً با مین ریزی به وجود بیاید. ادعای مین روبی نیز تاثیری در واقعیت ندارد زیرا به تاکید دیوید یانکرز فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در خلیج فارس آمریکا هیچ دفاعی در مقابل مین های ایرانی ندارد. و این در حالی است که بیش از ۲۵ سال از آنروز گذشته است.

 جزایر ایرانی مجهز به موشک های بالستیک فوق سریع خلیج فارس هستند. وقتی می گوئیم بالستیک و فوق صوت یعنی از سیستم ضد موشک که با رهگیری کار می کند کار چندانی ساخته نیست! اساتید نظامی باید بهتر بدانند وقتی فاتح ۱۱۰ دریایی یا همان خلیج فارس از جزایر یا ساحل ۲۲۰۰ کیلومتری شلیک شود تا لحظه اصابت به کشتی های آمریکایی زیر یک دقیقه وقت می برد. این هجوم عمودی است و مثل کروز روی سطح عمل نمی‌کند.

 موشک قیام و سجیل وقتی که شلیک می شوند از جو زمین بیرون می روند و روی نقطه هدف وارد می شوند. بالستیک و غیر قابل ردیابی هستند و ضریب خطای ۵۰۰ متر نهایت تلنرانس آن است. از لحظه ورود به جو تا برخورد به زمین کدام سیستم رهگیری توان درگیری با آن را دارد؟ خصوصاً اگر به تعداد و ترکیبی باشند.

 بستن تنگه هرمز به معنای غرق یک نفتکش نیست که سه روز بعد مشکل بر طرف شود. بستن تنگه در سال ۶۵ تا ۶۷ اتفاق افتاد و بیش از ۳۰۰ کشتی تجاری وابسته به غرب و ناو فوق پیشرفته ساموئل بی رابرتز را درون خود بلعید! باز توصیه می کنم جناب استاد مصاحبه‌های فرمانده وقت نیروهای آمریکایی را درخصوص میدان مین بودن خلیج فارس مطالعه کنند.

 در سال ۶۶ ژاپن، دانمارک، انگلیس و… کشتی های مین روب فرستادند تا قضیه بریجتون تکرار نشود و فرانسه ناوگروه تولون را به سرفرماندهی ناو هواپیمابر کلمانسو فرستاد. ما حصل همه ی این اتحاد در ۲۵ فروردین ۶۷ دیده شد. ناو ساموئل بی رابرتز ۶۰۰ میلیون دلاری با یک مین چند صد دلاری از کمر شکست !

 در سال ۶۶ و ۶۷ آمریکا به سادگی ناوچه های ارتش را غرق کرد اما به هیچ وجه نتوانست در مقابل قایق های تقریباً تند رو سپاه کاری کند. این قایق ها امروز با سرعتی سه برابر ناو هواپیمابر حرکت می کند و این یعنی ناظر توان دیدن هدف را ندارد. ثانیاً این قایق ها مجهز به موشکهای میان برد فوق سریع در تعداد زیادند. تصور کنید زمانی که صد موشک یکباره به سوی ناوگان پنجم رها شود! چه می کنند؟ چه می توانند بکنند؟

 وظیفه محافظت از ناوها هنوز بر عهده ی هلی کوپترهاست. تجربه سالهای۶۶ و ۶۷ به آمریکا اثبات کرد ایران با موشکهای ضد هلی کوپتر می تواند چشم ناوگان را کور کند امروز همه ساحل ایران مملو از موشک های ضد بالگرد استاتیک ، پرتابل و دوش پرتاب است.

 امروز ایران در کنار این توانمندی‌ها، موشک‌های دور زنی دارد که از سمنان دهانه اقیانوس هند را هدف گرفتند و هلی کوپترهای آمریکایی اصابت را تصویر برداشتند.

 قایق فوق سریع یا مهدی(عج) که امکان تشخیص آن از قایق عادی بسیار سخت است. لحظه ای تشخیص داده خواهد شد که شش متر در شش متر بدنه ی ناوشان سوراخ شده است.

 قایق های باور را بهتر است از اطلاعات نیروی دریایی آمریکا پیگری کرد.

 در قبال پایگاه های منطقه ای، ترکیب موشک‌های برد کوتاه، بلند و میانی با سرعت های متعدد که ده سال است شلیکشان در ایران تمرین می شود چه بلایی بر سر سیستم ضد موشکی می آورند؟ این در حالی است که می‌توان از موساد درخواست کرد تا مدارک سه آزمایش شکست خورده شکار موشکی شبیه به شهاب را در اختیار بگذارند شاید تلویزیون ملکه هم تمایلی به افشایش پیدا کند! و این در حالی است که هنوز سخنی از موشک‌های ضد رادار با کلاهک خوشه ای به میان نیامده است و یا اینکه همه موشک‌های ایرانی به کلاهک‌های خوشه ای مجهز شده‌اند.

 و شاید بهتر است مقاله سقوط عقاب آقای والرشتاین مطالعه شود تا مشخص شود که آمریکا فقط به کشوری حمله می کند که توان دفاع نداشته باشد.

No comments:

Post a Comment